معنی inventore - جستجوی لغت در جدول جو
inventore
مخترع
ادامه...
مُختَرِع
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
inventare
ابداع کردن، اختراع کردن
ادامه...
اِبداع کَردَن، اِختِراع کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
inventor
مخترع
ادامه...
مُختَرِع
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
inventor
مخترع
ادامه...
مُختَرِع
دیکشنری پرتغالی به فارسی
inventaire
موجودی
ادامه...
مُوجودی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
investire
سرمایه گذاری کردن، سرمایه گذاری کنید، صاحب شدن
ادامه...
سَرمایِه گُذاری کَردَن، سَرمایِه گُذاری کُنید، صاحِب شُدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
invertire
برعکس کردن، معکوس، معکوس کردن
ادامه...
بَرعَکس کَردَن، مَعکوس، مَعکوس کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Inventory
فهرست کردن، موجودی
ادامه...
فِهرِست کَردَن، مُوجودی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
investor
سرمایه گذار، سرمایه گذاران
ادامه...
سَرمایِه گُذار، سَرمایِه گُذاران
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
inventer
ابداع کردن، اختراع کردن، فهرست کردن
ادامه...
اِبداع کَردَن، اِختِراع کَردَن، فِهرِست کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
inventar
اختراع کردن
ادامه...
اِختِراع کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
inventar
ابداع کردن، اختراع کردن
ادامه...
اِبداع کَردَن، اِختِراع کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Inventor
مخترع
ادامه...
مُختَرِع
دیکشنری انگلیسی به فارسی