معنی inventaris - جستجوی لغت در جدول جو
inventaris
موجودی
ادامه...
مُوجودی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
inventaris
موجودی
ادامه...
مُوجودی
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
inventario
موجودی
ادامه...
مُوجودی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
inventario
موجودی
ادامه...
مُوجودی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
inventaire
موجودی
ادامه...
مُوجودی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
inventariar
فهرست کردن، موجودی
ادامه...
فِهرِست کَردَن، مُوجودی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
inventário
موجودی
ادامه...
مُوجودی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
inventariar
فهرست کردن، موجودی
ادامه...
فِهرِست کَردَن، مُوجودی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
inventare
ابداع کردن، اختراع کردن
ادامه...
اِبداع کَردَن، اِختِراع کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
inventar
اختراع کردن
ادامه...
اِختِراع کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
inventar
ابداع کردن، اختراع کردن
ادامه...
اِبداع کَردَن، اِختِراع کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
inventarisieren
فهرست کردن، موجودی
ادامه...
فِهرِست کَردَن، مُوجودی
دیکشنری آلمانی به فارسی
inventariseren
فهرست کردن، موجودی کردن
ادامه...
فِهرِست کَردَن، مُوجودی کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
menginventarisasi
فهرست کردن، موجودی بگیرید
ادامه...
فِهرِست کَردَن، مُوجودی بِگیرید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی