معنی intervensi - جستجوی لغت در جدول جو
intervensi
مداخله
ادامه...
مُداخِلِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
intersepsi
رهگیری
ادامه...
رَهگیری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
intervenir
مداخله کردن، برای مداخله، واسطه گری کردن
ادامه...
مُداخِلِه کَردَن، بَرایِ مُداخِلِه، واسِطِه گَری کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
intervenir
مداخله کردن، مداخله کند
ادامه...
مُداخِلِه کَردَن، مُداخِلِه کُند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
intervento
مداخله
ادامه...
مُداخِلِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
interventie
مداخله
ادامه...
مُداخِلِه
دیکشنری هلندی به فارسی
inferensi
استنتاج
ادامه...
اِستِنتاج
دیکشنری اندونزیایی به فارسی