معنی intenso - جستجوی لغت در جدول جو
intenso
شدید
ادامه...
شَدید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
intenso
شدید
ادامه...
شَدید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
intenso
شدید
ادامه...
شَدید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
intensivo
متمرکز، فشرده
ادامه...
مُتِمَرکِز، فِشُردِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
interno
داخلی
ادامه...
داخِلی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
intensivo
متمرکز، فشرده
ادامه...
مُتِمَرکِز، فِشُردِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
intenção
قصد
ادامه...
قَصد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
inteiro
تمام، کل، کامل
ادامه...
تَمام، کُل، کامِل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
integro
بی خسارت، دست نخورده
ادامه...
بی خِسارَت، دَست نَخُوردِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
interno
درونی، داخلی
ادامه...
دَرونی، داخِلی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ingenuo
سادگی، ساده لوح، صادق
ادامه...
سادِگی، سادِه لُوح، صَادِق
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
inverso
معکوس
ادامه...
مَعکوس
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
immenso
عظیم، بسیار زیاد
ادامه...
عَظیم، بِسیار زیاد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
inverso
معکوس
ادامه...
مَعکوس
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Intense
شدید
ادامه...
شَدید
دیکشنری انگلیسی به فارسی
intero
تمام، کل، کامل
ادامه...
تَمام، کُل، کامِل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
imenso
عظیم، بسیار زیاد
ادامه...
عَظیم، بِسیار زیاد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
tenso
تنش زده، متشنّج، کشیده، هیجان زده
ادامه...
تَنِش زَدِه، مُتِشَنِّج، کِشیدِه، هَیَجان زَدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
extenso
وسیع، گسترده
ادامه...
وَسیع، گَستَردِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
intensivo
متمرکز، فشرده
ادامه...
مُتِمَرکِز، فِشُردِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
intens
به طور شدید، شدید
ادامه...
بِه طُورِ شَدید، شَدید
دیکشنری هلندی به فارسی
intense
شدید
ادامه...
شَدید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
inmenso
عظیم، بسیار زیاد
ادامه...
عَظیم، بِسیار زیاد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
intento
تلاش، تلاش کرد
ادامه...
تَلاش، تَلاش کَرد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
intens
شدید
ادامه...
شَدید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
inteso
مقصد، درک کرد
ادامه...
مَقصَد، دَرک کَرد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
intensif
متمرکز، فشرده
ادامه...
مُتِمَرکِز، فِشُردِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
interno
درونی، داخلی
ادامه...
دَرونی، داخِلی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
insensé
احمقانه، مجنون، بی خود، بی فکر، بی معنی، ناخوشایند
ادامه...
اَحمَقانِه، مَجنُون، بی خُود، بی فِکر، بی مَعنی، ناخُوشایَند
دیکشنری فرانسوی به فارسی
intensif
متمرکز، فشرده
ادامه...
مُتِمَرکِز، فِشُردِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
extenso
دراز، گسترده، وسیع
ادامه...
دِراز، گَستَردِه، وَسیع
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
intensiv
به طور شدید، فشرده، به طور فشرده، شدید، متمرکز
ادامه...
بِه طُورِ شَدید، فِشُردِه، بِه طُورِ فِشُردِه، شَدید، مُتِمَرکِز
دیکشنری آلمانی به فارسی
ingenuo
سادگی، ساده لوح، صادق
ادامه...
سادِگی، سادِه لُوح، صَادِق
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ingenio
خلّاقیت، شوخ طبعی، ذکاوت، زیرکی، نوآوری
ادامه...
خَلّاقِیَت، شوخ طَبعی، ذِکاوَت، زیرَکی، نُوآوَری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
tenso
کشیده، متشنّج، تنش زده، هیجان زده
ادامه...
کِشیدِه، مُتِشَنِّج، تَنِش زَدِه، هَیَجان زَدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی