معنی intensif - جستجوی لغت در جدول جو
intensif
متمرکز، فشرده
ادامه...
مُتِمَرکِز، فِشُردِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
intensif
متمرکز، فشرده
ادامه...
مُتِمَرکِز، فِشُردِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
intenso
شدید
ادامه...
شَدید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
intensificare
تشدید کردن، تشدید شود، شدید کردن
ادامه...
تَشدِید کَردَن، تَشدِید شَوَد، شَدید کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
intensificazione
تشدید
ادامه...
تَشدِید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
intensificação
تشدید
ادامه...
تَشدِید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
intensificar
تشدید کردن، تشدید شود، شدید کردن
ادامه...
تَشدِید کَردَن، تَشدِید شَوَد، شَدید کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
intensificación
تشدید
ادامه...
تَشدِید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
intensificar
شدید کردن، تشدید شود
ادامه...
شَدید کَردَن، تَشدِید شَوَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
intensification
تشدید
ادامه...
تَشدِید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
intensifier
تشدید کردن، تشدید شود، شدید کردن
ادامه...
تَشدِید کَردَن، تَشدِید شَوَد، شَدید کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
intensifikasi
تشدید
ادامه...
تَشدِید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
intens
به طور شدید، شدید
ادامه...
بِه طُورِ شَدید، شَدید
دیکشنری هلندی به فارسی
intens
شدید
ادامه...
شَدید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
intenso
شدید
ادامه...
شَدید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
intenso
شدید
ادامه...
شَدید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
intense
شدید
ادامه...
شَدید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
intentie
قصد
ادامه...
قَصد
دیکشنری هلندی به فارسی
Intensify
شدید کردن، تشدید شدن
ادامه...
شَدید کَردَن، تَشدِید شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
intensità
شدّت
ادامه...
شِدَّت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
intensivo
متمرکز، فشرده
ادامه...
مُتِمَرکِز، فِشُردِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
intensivo
متمرکز، فشرده
ادامه...
مُتِمَرکِز، فِشُردِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
intensivo
متمرکز، فشرده
ادامه...
مُتِمَرکِز، فِشُردِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
intensité
شدّت
ادامه...
شِدَّت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
intrusif
مداخل، سرزده، مزاحم
ادامه...
مَداخِل، سَرزَدِه، مُزاحِم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
inventif
خلّاق، مبتکر
ادامه...
خَلّاق، مُبتَکِر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
intensief
متمرکز، فشرده، به طور فشرده
ادامه...
مُتِمَرکِز، فِشُردِه، بِه طُورِ فِشُردِه
دیکشنری هلندی به فارسی
intensiv
به طور شدید، فشرده، به طور فشرده، شدید، متمرکز
ادامه...
بِه طُورِ شَدید، فِشُردِه، بِه طُورِ فِشُردِه، شَدید، مُتِمَرکِز
دیکشنری آلمانی به فارسی
secara intensif
به طور شدید، به شدّت، به طور فشرده
ادامه...
بِه طُورِ شَدید، بِه شِدَّت، بِه طُورِ فِشُردِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی