معنی intensief
intensief
متمرکز، فشرده، به طور فشرده
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با intensief
intensif
intensif
مُتِمَرکِز، فِشُردِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
intensif
intensif
مُتِمَرکِز، فِشُردِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
intensité
intensité
شِدَّت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
intensivo
intensivo
مُتِمَرکِز، فِشُردِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
intensivo
intensivo
مُتِمَرکِز، فِشُردِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
intensivo
intensivo
مُتِمَرکِز، فِشُردِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
intensità
intensità
شِدَّت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
extensief
extensief
بِه طُورِ گُستَرِش یافتِه، گَستَردِه
دیکشنری هلندی به فارسی
inventief
inventief
خَلّاق، مُبتَکِر، بِه طُورِ اِبتِکاری
دیکشنری هلندی به فارسی