معنی intens - جستجوی لغت در جدول جو
intens
شدید
ادامه...
شَدید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
intens
به طور شدید، شدید
ادامه...
بِه طُورِ شَدید، شَدید
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
içten
دل گرم، صادقانه، صمیمی
ادامه...
دِل گَرم، صادِقانِه، صَمیمی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
Intense
شدید
ادامه...
شَدید
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Intend
قصد داشتن
ادامه...
قَصد داشتَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
immens
عظیم، بسیار زیاد، به طور عظیم
ادامه...
عَظیم، بِسیار زیاد، بِه طُورِ عَظیم
دیکشنری هلندی به فارسی
intern
به طور داخلی، داخلی
ادامه...
بِه طُورِ داخِلی، داخِلی
دیکشنری هلندی به فارسی
innen
داخلی، داخل، درون
ادامه...
داخِلی، داخِل، دَرون
دیکشنری آلمانی به فارسی
inden
تورفتگی، محوری
ادامه...
تورَفتِگی، مِحوَری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
unten
پایین، زیر
ادامه...
پایین، زیرِ
دیکشنری آلمانی به فارسی
intero
تمام، کل، کامل
ادامه...
تَمام، کُل، کامِل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
enten
کاشت کردن، پیوند زدن
ادامه...
کاشت کَردَن، پِیوَند زَدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
intensitas
شدّت
ادامه...
شِدَّت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
intensifikasi
تشدید
ادامه...
تَشدِید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
intensité
شدّت
ادامه...
شِدَّت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
intensifier
تشدید کردن، تشدید شود، شدید کردن
ادامه...
تَشدِید کَردَن، تَشدِید شَوَد، شَدید کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
intensification
تشدید
ادامه...
تَشدِید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
interno
درونی، داخلی
ادامه...
دَرونی، داخِلی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
inteso
مقصد، درک کرد
ادامه...
مَقصَد، دَرک کَرد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
intensiv
به طور شدید، فشرده، به طور فشرده، شدید، متمرکز
ادامه...
بِه طُورِ شَدید، فِشُردِه، بِه طُورِ فِشُردِه، شَدید، مُتِمَرکِز
دیکشنری آلمانی به فارسی
intense
شدید
ادامه...
شَدید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
intenso
شدید
ادامه...
شَدید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
intenso
شدید
ادامه...
شَدید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
intenso
شدید
ادامه...
شَدید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
intensif
متمرکز، فشرده
ادامه...
مُتِمَرکِز، فِشُردِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
intensif
متمرکز، فشرده
ادامه...
مُتِمَرکِز، فِشُردِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
immens
به طور عظیم، بسیار زیاد، عظیم
ادامه...
بِه طُورِ عَظیم، بِسیار زیاد، عَظیم
دیکشنری آلمانی به فارسی
interno
داخلی
ادامه...
داخِلی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
insensé
احمقانه، مجنون، بی خود، بی فکر، بی معنی، ناخوشایند
ادامه...
اَحمَقانِه، مَجنُون، بی خُود، بی فِکر، بی مَعنی، ناخُوشایَند
دیکشنری فرانسوی به فارسی
interne
داخلی
ادامه...
داخِلی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
intern
به طور داخلی، داخلی
ادامه...
بِه طُورِ داخِلی، داخِلی
دیکشنری آلمانی به فارسی
inmenso
عظیم، بسیار زیاد
ادامه...
عَظیم، بِسیار زیاد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
interno
درونی، داخلی
ادامه...
دَرونی، داخِلی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
intento
تلاش، تلاش کرد
ادامه...
تَلاش، تَلاش کَرد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
intensivieren
شدید کردن، تشدید شود
ادامه...
شَدید کَردَن، تَشدِید شَوَد
دیکشنری آلمانی به فارسی