معنی ingusan - جستجوی لغت در جدول جو
ingusan
بینی گرفته، پوزه
ادامه...
بینی گِرِفتِه، پوزِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ingatan
یادآوری، حافظه
ادامه...
یادآوَری، حافِظِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pingsan
بیهوش شدن، غش کردن
ادامه...
بیهوش شُدَن، غَش کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی