معنی induktif - جستجوی لغت در جدول جو
induktif
استقرایی
ادامه...
اِستِقرایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
induktiv
به طور استنتاجی، استقرایی
ادامه...
بِه طُورِ اِستِنتاجی، اِستِقرایی
دیکشنری آلمانی به فارسی
inductif
استقرایی
ادامه...
اِستِقرایی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
indikatif
اشاری، نشان دهنده
ادامه...
اِشاری، نِشان دَهَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
intuitif
شهودی
ادامه...
شُهودی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
intuitif
شهودی
ادامه...
شُهودی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
inductief
به طور استنتاجی، استقرایی
ادامه...
بِه طُورِ اِستِنتاجی، اِستِقرایی
دیکشنری هلندی به فارسی
inductie
استقراء، القاء
ادامه...
اِستِقراء، اِلقاء
دیکشنری هلندی به فارسی
induksi
استقراء، القاء
ادامه...
اِستِقراء، اِلقاء
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara induktif
به طور استنتاجی، به صورت استقرایی
ادامه...
بِه طُورِ اِستِنتاجی، بِه صورَتِ اِستِقرایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی