ikonoklastisch به طور بت شکنانه، شمایل شکن، شکستن سنّت ها ادامه... بِه طُورِ بُت شِکَنانِه، شَمایِل شِکَن، شِکَستَن سُنَّت ها دیکشنری آلمانی به فارسی