معنی hukum - جستجوی لغت در جدول جو
hukum
قانون
ادامه...
قانون
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
pelanggaran hukum
بی قانونی، نقض قانون
ادامه...
بی قانونی، نَقض قانون
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kuhukumu vibaya
قضاوت نادرست کردن، قضاوت نادرست
ادامه...
قِضاوَت نادُرُست کَردَن، قِضاوَتِ نادُرُست
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mtindo wa hukumu
قضاوتگر، سبک قضاوت
ادامه...
قِضاوَتگَر، سَبک قِضاوَت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa hukumu
قضاوت گرایانه، برای قضاوت
ادامه...
قِضاوَت گَرایانِه، بَرایِ قِضاوَت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
inayoweza kuhukumiwa
قابل مجازات، می توان قضاوت کرد
ادامه...
قابِلِ مُجازات، مِی تَوَان قِضاوَت کَرد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
tanpa hukum
بی قانون، بدون قانون
ادامه...
بی قانون، بِدونِ قانون
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara hukum
به طور قانونی، به صورت قانونی
ادامه...
بِه طُورِ قانونی، بِه صورَتِ قانونی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara menghukum
به طور تنبیهی، تنبیهی
ادامه...
بِه طُورِ تَنبِیهی، تَنبِیهی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pemberi hukuman
تنبیه کننده
ادامه...
تَنبِیه کُنَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pelanggar hukum
مجرم قانون، قانون شکن
ادامه...
مُجرِم قانون، قانون شِکَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ahli hukum
حقوق دان، کارشناس حقوقی، فقیه
ادامه...
حُقوق دان، کارشِناس حُقوقی، فَقیه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
hukumu
محکومیت، قضاوت، حکم
ادامه...
مَحکومِیَت، قِضاوَت، حُکم
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ketidakpatuhan hukum
غیرقانونی بودن، عدم انطباق قانونی
ادامه...
غِیرِقانونی بودَن، عَدَمِ اِنطِباق قانونی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kekebalan hukum
معافیت، مصونیّت قانونی
ادامه...
مُعافِیَت، مَصونیَّت قانونی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kelayakan dihukum
قابلیّت سرزنش، شایستگی مجازات
ادامه...
قابِلیَّتِ سَرزَنِش، شایِستِگی مُجازات
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ilmu hukum
فقه، مطالعات حقوقی
ادامه...
فِقه، مُطالِعات حُقوقی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dihukum
محکوم، مجازات کرد
ادامه...
مَحکوم، مُجازات کَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menghukum
تنبیه کردن، مجازات کردن، محکوم کردن، مجازات دادن
ادامه...
تَنبِیه کَردَن، مُجازات کَردَن، مَحکوم کَردَن، مُجازات دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengesampingkan hukum
خارج از قانون اعلام کردن، نادیده گرفتن قانون
ادامه...
خارِج اَز قانون اِعلام کَردَن، نادیدِه گِرِفتَن قانون
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dapat dihukum
قابل مجازات، می تواند مجازات شود
ادامه...
قابِلِ مُجازات، مِی تَوانَد مُجازات شَوَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
hukumu ya awali
پیش داوری، قضاوت قبلی
ادامه...
پیش داوَری، قِضاوَت قَبلی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
hukuman
تنبیه، مجازات، محکومیت، تنبیهی
ادامه...
تَنبِیه، مُجازات، مَحکومِیَت، تَنبِیهی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kuhukumu
محکوم کردن، قضاوت کردن، به هلاکت رساندن
ادامه...
مَحکوم کَردَن، قِضاوَت کَردَن، بِه هَلاکَت رِساندَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی