- hasara
ضرر، از دست دادن
معنی hasara - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برشته کردن، کباب، کباب پز کردن
دقیقاً
ازدواج کردن، برای ازدواج، عروسی کردن
رویداد، برنامه
پایه گذاری کردن، پایه
توهین آمیز، خشن، بی ادب، زبر، بی احساس، زشت، اهانت آمیز، خش دار، خراش دار
عبور کردن، عبور کند
پایه ای، پایه، مقدّماتی، بنیاد، ابتدایی
محتاطی، عاقل، قابل قضاوت، عقلانیّت، منطقی، معقول، تدبیر، با تدبیر
اشتیاق، شور و شوق
عصبانیّت داشتن، خشم، عصبانی، آزرده، بدخلقیت، هواخوٰاهی، عصبانیّت، عصبی، عصبانی کردن، آشفته، پرخاشگری، خشمگین، بدخلقی، سرکش، زودخویی، زود رنج، ناراحت، عاصف، زودرنجی، دمدمی، خشمگین بودن، خشمگین شدن، پرخاشگر، بدخلق، تندخویی، آزمایشی
هیچ، نه
سرعت، به سرعت، سریع، شتابزدگی، شتابزده، عجله دار، شتاب، عجله کردن، تلاش کردن، تند و تیز، شورشی، تاکید شده، سرعت عمل، به طور سریع، تیز، فوری
آسیب رسان، خطرناک، خطر، خطرناکی، مضرّ، ضررآور، تهدید، کشنده، زیان آور، آسیب زا، تهدیدآمیز، ریسک کردن، ریسک پذیری، پرخطر، ناامن
دشمنی، خصومت
قانون گذاری، قانون گذار
تصادفی، تصادفاً
شهر کوچک، شهر، شهرک
ادبی، ادبیّات
قانون، قانون اساسی
بی ارزش، زباله
فرسوده، مضطرب
به طور عمده، به خصوص، ویژه، اصولاً، به ویژه، عمدتاً، به طور خاص