جدول جو
جدول جو

معنی harabe - جستجوی لغت در جدول جو

harabe
فرسوده، خراب کردن، ویران، ویرانی، خراب
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

خطاب، آدرس
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
حواله، انتقال
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
رژه رفتن، رژه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیرقانونی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
سرعت، به سرعت، سریع، شتابزدگی، شتابزده، عجله دار، شتاب، عجله کردن، تلاش کردن، تند و تیز، شورشی، تاکید شده، سرعت عمل، به طور سریع، تیز، فوری
دیکشنری سواحیلی به فارسی
رنگ
دیکشنری آلمانی به فارسی
شخم زدن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ویران شده، خراب شده
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
خراب کردن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
به طور فرسوده، در خرابه ها
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی