hancur ریز ریز شدن، نابود شده است، در حال فروپاشی، فشرده، ویران شده، ویران، متلاشی کردن، شکسته ادامه... ریز ریز شُدَن، نابود شُدِه اَست، دَر حالِ فُروپاشی، فِشُردِه، ویران شُدِه، ویران، مُتَلاشی کَردَن، شِکَستِه دیکشنری اندونزیایی به فارسی