hancur hancur ریز ریز شُدَن، نابود شُدِه اَست، دَر حالِ فُروپاشی، فِشُردِه، ویران شُدِه، ویران، مُتَلاشی کَردَن، شِکَستِه دیکشنری اندونزیایی به فارسی
lancer lancer اَنداختَن، پَرتاب، پَرتاب کَردَن، راه اَندازی کَردَن، نِیزِه اَنداختَن دیکشنری فرانسوی به فارسی