جدول جو
جدول جو

معنی główny - جستجوی لغت در جدول جو

główny
رئیس، ریاست، اصلی کردن، معتبر، اصلی
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مشهور، قابل توجّه، معروف
دیکشنری لهستانی به فارسی
به طور عمده، اساساً، اصولاً، افقی، به طور غالب، تصادفاً، عمدتاً، تغذیه، بیشتر اوقات، زنده ماندن
دیکشنری لهستانی به فارسی
بلند، مرتفع، با صدای بلند
دیکشنری لهستانی به فارسی
گرسنه، حریص، با گرسنگی، مغرور
دیکشنری لهستانی به فارسی
برابر، مقایسه کنید، یکنواخت
دیکشنری لهستانی به فارسی
قابل گرفتن، قابل درک
دیکشنری لهستانی به فارسی
بالا، حمل و نقل
دیکشنری لهستانی به فارسی