معنی sławny
sławny
مشهور، قابل توجّه، معروف
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با sławny
własny
własny
خُود، پَاپ
دیکشنری لهستانی به فارسی
płatny
płatny
قابِلِ پَرداخت، قابِل پُر کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
sławnie
sławnie
بِه طُورِ مَعروف، سادِه لُوحانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
główny
główny
رَئیس، ریاسَت، اَصلی کَردَن، مُعتَبَر، اَصلی
دیکشنری لهستانی به فارسی
Brawny
Brawny
قَوی، قُوسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ładny
ładny
زیبا، آراستَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
łowny
łowny
قابِلِ گِرِفتَن، قابِلِ دَرک
دیکشنری لهستانی به فارسی
sława
sława
شُهرَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
słaby
słaby
سُست، شُل، ضَعیف، مَریض
دیکشنری لهستانی به فارسی