głównie به طور عمده، اساساً، اصولاً، افقی، به طور غالب، تصادفاً، عمدتاً، تغذیه، بیشتر اوقات، زنده ماندن ادامه... بِه طُورِ عُمده، اَساساً، اُصولاً، اُفُقی، بِه طُورِ غالِب، تَصَادُفاً، عمدتاً، تَغذیِه، بیشتَرِ اُوقات، زِندِه ماندَن دیکشنری لهستانی به فارسی