معنی gril - جستجوی لغت در جدول جو
gril
هوس، هویٰ و هوس
ادامه...
هَوَس، هَویٰ و هَوَس
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
grillować
کباب پز کردن، کباب، کباب پزیدن، کبابی
ادامه...
کَباب پَز کَردَن، کَباب، کَباب پَزیدَن، کَبابی
دیکشنری لهستانی به فارسی
gegrild
کبابی
ادامه...
کَبابی
دیکشنری هلندی به فارسی
Angrily
به طور عصبانی، با عصبانیّت
ادامه...
بِه طُورِ عَصَبانی، با عَصَبانیَّت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
gegrillt
کبابی
ادامه...
کَبابی
دیکشنری آلمانی به فارسی
grillen
کباب پزیدن، کباب کردن
ادامه...
کَباب پَزیدَن، کَباب کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
grillig
خیالی، غریب، هوس بازانه
ادامه...
خَیالی، غَریب، هَوَس بازانِه
دیکشنری هلندی به فارسی
grilligheid
هواخوٰاهی، دمدمی مزاجی، فانتزی بودن
ادامه...
هَواخوٰاهی، دَمدَمی مِزاجی، فانتِزی بودَن
دیکشنری هلندی به فارسی
grillowany
کبابی، قالب
ادامه...
کَبابی، قالِب
دیکشنری لهستانی به فارسی
gris
خاکی، خاکستری
ادامه...
خاکی، خاکِستَری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
grillé
کبابی، شبکه
ادامه...
کَبابی، شَبَکِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
griller
بر تست کردن، کباب، کباب پز کردن، کباب پزیدن
ادامه...
بَر تِست کَردَن، کَباب، کَباب پَز کَردَن، کَباب پَزیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
grillen
کباب پز کردن، کباب، کباب پزیدن
ادامه...
کَباب پَز کَردَن، کَباب، کَباب پَزیدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
gri
خاکی، خاکستری
ادامه...
خاکی، خاکِستَری
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
geil
محروم اخلاق، شاخدار
ادامه...
مَحروم اَخلاق، شاخدار
دیکشنری هلندی به فارسی
gris
خاکی، خاکستری
ادامه...
خاکی، خاکِستَری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Hungrily
با گرسنگی
ادامه...
با گُرُسنِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی