جدول جو
جدول جو

معنی grać - جستجوی لغت در جدول جو

grać
بازی کردن، هنر بازی کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

خاکی، خاکستری
دیکشنری آلمانی به فارسی
چرب، چربی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
شخم زدن، تبدیل شود، چالوس کردن، معامله
دیکشنری لهستانی به فارسی
شستشو دادن، شسته نشده
دیکشنری لهستانی به فارسی
برداشتن، بار، دست گرفتن، عمل کنند
دیکشنری لهستانی به فارسی
بازی، بازی کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
قمار کردن، قومیت
دیکشنری لهستانی به فارسی
بردن، متحمّل
دیکشنری لهستانی به فارسی
چاپیدن، قاب
دیکشنری لهستانی به فارسی