معنی gras
gras
چرب، چربی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با gras
grau
grau
خاکی، خاکِستَری
دیکشنری آلمانی به فارسی
gros
gros
چاق، چَربی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
gris
gris
خاکی، خاکِستَری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
gris
gris
خاکی، خاکِستَری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
grać
grać
بازی کَردَن، هُنَر بازی کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
gas
gas
گازی، گاز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
gra
gra
بازی، بازی کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی