معنی gouden - جستجوی لغت در جدول جو
gouden
به طور طلایی، طلایی
ادامه...
بِه طُورِ طَلایی، طَلایی
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
gluren
دزدکی نگاه کردن، نگاه کردن
ادامه...
دُزدَکی نِگَاه کَردَن، نِگاه کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
ouder
والد، مسن تر
ادامه...
والِد، مُسِن تَر
دیکشنری هلندی به فارسی
coude
زانو زدن، آرنج
ادامه...
زانو زَدَن، آرَنج
دیکشنری فرانسوی به فارسی
orden
ترتیب، سفارش دهید، نظافت، نظم
ادامه...
تَرتِیب، سِفارِش دَهید، نَظَافَت، نَظم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rouwen
گریه کردن، غصّه خوردن
ادامه...
گِریِه کَردَن، غُصِّه خُوردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
bouwen
ساختن
ادامه...
ساختَن
دیکشنری هلندی به فارسی
routen
مسیر دادن، مسیرها
ادامه...
مَسیر دادَن، مَسیرها
دیکشنری آلمانی به فارسی
Golden
طلایی
ادامه...
طَلایی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fouten
عیوب، اشتباهات
ادامه...
عُیوب، اِشتِباهات
دیکشنری هلندی به فارسی
gokken
قمار کردن، قمار
ادامه...
قُمار کَردَن، قُمار
دیکشنری هلندی به فارسی
golden
طلایی
ادامه...
طَلایی
دیکشنری آلمانی به فارسی
golven
موج دار کردن، امواج
ادامه...
مُوج دار کَردَن، اَمواج
دیکشنری هلندی به فارسی
gooien
ریختن، پرتاب کردن
ادامه...
ریختَن، پَرتاب کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
zouten
نمک پاشیدن، نمک زدن
ادامه...
نَمَک پاشیدَن، نَمَک زَدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
voeden
تغذیه کردن، خوراک، پرورش دادن
ادامه...
تَغذِیَه کَردَن، خُوراک، پَروَرِش دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
worden
شدن، تبدیل شود
ادامه...
شُدَن، تَبدیل شَوَد
دیکشنری هلندی به فارسی
vouwen
تا کردن، بریزید
ادامه...
تا کَردَن، بِریزید
دیکشنری هلندی به فارسی
Wooden
چوبی
ادامه...
چوبی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
souder
لحیم کردن، جوش
ادامه...
لَحیم کَردَن، جوش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
doden
با ضربه کشتن، کشتن
ادامه...
با ضَربِه کُشتَن، کُشتَن
دیکشنری هلندی به فارسی