معنی gotowany - جستجوی لغت در جدول جو
gotowany
پخته، کامل
ادامه...
پُختِه، کامِل
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
gotować
جوش آوردن، به سرعت رشد می کنند، پختن، پخته شده
ادامه...
جوش آوَردَن، بِه سُرعَت رُشد مِی کُنَند، پُختَن، پُختِه شُدِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
gotowy
آماده، آماده شده است، مقدّماتی
ادامه...
آمادِه، آمادِه شُدِه اَست، مُقَدَّماتی
دیکشنری لهستانی به فارسی
przygotowany
آماده
ادامه...
آمادِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
dobrze przygotowany
خوب آماده شده، خوب برنامه ریزی شده
ادامه...
خوب آمادِه شُدِه، خوب بَرنامِه ریزی شُدِه
دیکشنری لهستانی به فارسی