معنی gorzki - جستجوی لغت در جدول جو
gorzki
تلخ، پوشیدنی
ادامه...
تَلخ، پوشیدَنی
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
gorzko
به طور تلخ، به طور تلقینی
ادامه...
بِه طُورِ تَلخ، بِه طُورِ تَلقینی
دیکشنری لهستانی به فارسی
morski
دریایی، دست کم گرفتن، مربوط به دریا، ستون فقرات
ادامه...
دَریایی، دَستِ کَم گِرِفتَن، مَربوط بِه دَریا، سُتون فَقَرات
دیکشنری لهستانی به فارسی
górski
کوهی، کند کردن
ادامه...
کوهی، کُند کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی