معنی gnieść - جستجوی لغت در جدول جو
gnieść
چین چین کردن، موج دار شدن
ادامه...
چین چین کَردَن، مُوج دار شُدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
zagnieść
چروک انداختن، موج دار شدن
ادامه...
چُروک اَنداختَن، مُوج دار شُدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
nieść
حمل کردن، حمل و نقل
ادامه...
حَمل کَردَن، حَمل و نَقل
دیکشنری لهستانی به فارسی
ponieść
تحمّل کردن، تحمّل کند
ادامه...
تَحَمُّل کَردَن، تَحَمُّل کُنَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
gniew
خشم، تحریک پذیر
ادامه...
خَشم، تَحریک پَذیر
دیکشنری لهستانی به فارسی
gnić
گندیدن، پوسیده، فاسد شدن، تجزیه کنند
ادامه...
گَندیدَن، پوسیدِه، فاسِد شُدَن، تَجزِیَه کُنَند
دیکشنری لهستانی به فارسی
rozgnieść
لهو کردن، لجستیکی
ادامه...
لَهو کَردَن، لُجِستیکی
دیکشنری لهستانی به فارسی