معنی gniew - جستجوی لغت در جدول جو
gniew
خشم، تحریک پذیر
ادامه...
خَشم، تَحریک پَذیر
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
gniewny
خشمگین، عصبانی شدن
ادامه...
خَشمگین، عَصَبانی شُدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
gniewnie
با عصبانیّت، اذیّت شده، به طور عصبی، آزار دهنده، خشمگینانه، رنجش
ادامه...
با عَصَبانیَّت، اَذیَّت شُدِه، بِه طُورِ عَصَبی، آزار دَهَندِه، خَشمگینانِه، رَنجِش
دیکشنری لهستانی به فارسی
rozgniewany
عصبی
ادامه...
عَصَبی
دیکشنری لهستانی به فارسی
patrzeć gniewnie
نگاه خشمگین انداختن، نگاهی بینداز
ادامه...
نِگَاه خَشمگین اَنداختَن، نِگاهی بیَنداز
دیکشنری لهستانی به فارسی