معنی gniewnie gniewnie با عصبانیّت، اذیّت شده، به طور عصبی، آزار دهنده، خشمگینانه، رنجش با عَصَبانیَّت، اَذیَّت شُدِه، بِه طُورِ عَصَبی، آزار دَهَندِه، خَشمگینانِه، رَنجِش دیکشنری لهستانی به فارسی