- girare
چرخاندن، چرخش، چرخیدن، غلتیدن
معنی girare - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آخرین بودن، آخرین
دوباره کار کردن، دوباره انجام دهید
اتو کردن، را فشار دهید
لرزیدن، لرزش
ارجاع دادن، نقل قول، نقل قول کردن
موم مالیدن، موم
اشتباه کردن، اشتباه کن
طلا کردن، قهوه ای
نخ ریختن، چرخش
شکوه و شکایت، نطق غرّا
شکوه و شکایت، فحش دادن
جدّی، شدید
چشم دوختن، نگاه کن، نگاه کردن
امضا کردن، علامت بزنید
یخ زدن، منجمد کردن
دور زدن، دور بزن
راست، مستقیم
هدف قرار دادن، هدف، هدف گذاری کردن
چرخیدن، چرخش
قسم خوردن، قسم بخور
کشیدن، بکشید
چرخاندن، چرخش، چرخیدن، غلتیدن
غلتیدن، چرخاندن، چرخیدن
تضعیف کردن
به بازی کردن، بازی کردن، سرگرم کردن
مهاجرت کردن، مهاجرت کنید
ویروسی
آشوب کردن، تکان دادن
پرستاری کردن، درمان، درمان کردن، مراقبت کردن
جیغ زدن، فریاد زدن، داد زدن، فریاد کشیدن
رهبری کردن، راهنمای، رانندگی کردن، راهنمایی کردن
پرتاب کردن، پرتاب، کشیدن