معنی gila - جستجوی لغت در جدول جو
gila
آشفته، دیوانه، جنون آمیز
ادامه...
آشُفتِه، دیوانِه، جُنون آمیز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Vigilantism
خودسری، هوشیاری
ادامه...
خودسَری، هوشیاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
secara gila
به طور دیوانه وار، دیوانه
ادامه...
بِه طُورِ دیوانِه وار، دیوانِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
vigilanza
هوشیاری
ادامه...
هوشیاری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
vigilante
مراقب، هوشیار
ادامه...
مُراقِب، هوشیار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
vigilantemente
هوشیارانه، با هوشیاری
ادامه...
هوشیارانِه، با هوشیاری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
panggilan
شغل، تماس گرفتن
ادامه...
شُغل، تَماس گِرِفتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
vigilamment
هوشیارانه، با هوشیاری
ادامه...
هوشیارانِه، با هوشیاری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
vigilance
هوشیاری
ادامه...
هوشیاری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
vigilant
مراقب، هوشیار
ادامه...
مُراقِب، هوشیار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
kegilaan
دیوانگی، جنون
ادامه...
دیوانِگی، جُنون
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Vigilance
هوشیاری
ادامه...
هوشیاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Vigilant
مراقب، هوشیار
ادامه...
مُراقِب، هوشیار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Vigilantly
هوشیارانه، با هوشیاری
ادامه...
هوشیارانِه، با هوشیاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
lila
بنفش
ادامه...
بَنَفش
دیکشنری آلمانی به فارسی
vigilancia
هوشیاری، نظارت
ادامه...
هوشیاری، نَظارَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
vigilante
مراقب، هوشیار، هوشیارانه
ادامه...
مُراقِب، هوشیار، هوشیارانِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
vigilar
پلیس را نظارت کردن، تماشا کن
ادامه...
پُلیس را نَظارَت کَردَن، تَمَاشَا کُن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
dengan kegilaan
جنون آمیز، با جنون، دیوانه وار
ادامه...
جُنون آمیز، با جُنون، دیوانِه وار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan gila
دیوانه وار، دیوانه
ادامه...
دیوانِه وار، دیوانِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan gila gilaan
دیوانه وار
ادامه...
دیوانِه وار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
aila
نجابت، آنارشیسم
ادامه...
نَجَابَت، آنارشیسم
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mila
سنّت
ادامه...
سُنَّت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
giza
تاریک، تاریکی، تاریک کردن، کم نور بودن، ناامیدکننده، شام، گرفتگی کردن، غمگین، کاملاً تاریک
ادامه...
تاریک، تاریکی، تاریک کَردَن، کَم نور بودَن، نااُمیدکُنَندِه، شام، گِرِفتِگی کَردَن، غَمگین، کامِلاً تاریک
دیکشنری سواحیلی به فارسی
hila
مکّار، ترفند، مرموز، فریب
ادامه...
مَکّار، تَرفَند، مَرموز، فَریب
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kila
هر، هر کدام
ادامه...
هَر، هَر کُدام
دیکشنری سواحیلی به فارسی
tergila gila
شیفته، دیوانه دیوانه، شیفتگی
ادامه...
شیفتِه، دیوانِه دیوانِه، شیفتِگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی