معنی gerçek - جستجوی لغت در جدول جو
gerçek
واقعیّت، واقعی، اصیل
ادامه...
واقِعیَّت، واقِعی، اَصیل
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
gered
نجات یافته، ذخیره شده است
ادامه...
نِجات یافتِه، ذَخیرِه شُدِه اَست
دیکشنری هلندی به فارسی
gerçek dışı
غیرواقعی
ادامه...
غِیرِواقِعی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gerçek dışı bir şekilde
غیرواقعی
ادامه...
غِیرِواقِعی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gerçekçi bir şekilde
واقع بینانه
ادامه...
وَاقِع بینانِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gerçekleşmeme
عدم وقوع، عدم تحقّق
ادامه...
عَدَمِ وُقوع، عَدَمِ تَحَقُّق
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gerçekleştirilmemiş
غیر تحقّق یافته، محقّق نشده
ادامه...
غِیرِ تَحَقُّق یافتِه، مُحَقَّق نَشُدِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gerçekleştirme
تحقّق
ادامه...
تَحَقُّق
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gerçekleştirmek
تجسّم کردن، به فعلیّت رساندن، انجام دادن
ادامه...
تَجَسُّم کَردَن، بِه فِعلیَّت رِساندَن، اَنجام دادَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gerçeklik
اصالت، واقعیّت
ادامه...
اِصالَت، واقِعیَّت
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gerçekten
به راستی، واقعاً
ادامه...
بِه راستی، واقِعاً
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gerçeküstü bir şekilde
به طور غیرواقعی، به روشی سورئال
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِواقِعی، بِه رَوِشی سورِئال
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
erkek
مردانه، مرد
ادامه...
مَردانِه، مَرد
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gerçekçi
واقع گرایانه، واقع بینانه
ادامه...
وَاقِع گَرایانِه، وَاقِع بینانِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gebrek
عیب گذاشتن، کمبود
ادامه...
عِیب گُذاشتَن، کَمبود
دیکشنری هلندی به فارسی
vermek
دادن
ادامه...
دادَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gelmek
آمدن، برای آمدن
ادامه...
آمَدَن، بَرایِ آمَدَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gevrek
خشک و ترد، ترد
ادامه...
خُشک و تُرُد، تُرُد
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gevşek
سست، شل، تنبل، آزاد
ادامه...
سُست، شُل، تَنبَل، آزاد
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
girmek
وارد شدن
ادامه...
وارِد شُدَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
geçmek
دور زدن، گذشتن، عبور کردن، از دست دادن، برتری یافتن، سبقت گرفتن
ادامه...
دُور زَدَن، گُذَشتَن، عُبور کَردَن، اَز دَست دادَن، بَرتَری یافتَن، سِبقَت گِرِفتَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
görmek
دیدن، برای دیدن
ادامه...
دیدَن، بَرایِ دیدَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
dernek
انجمن
ادامه...
اَنجُمَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
germer
روییدن، جوانه زدن
ادامه...
روییدَن، جَوانِه زَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
germek
کشیدن، کشش
ادامه...
کِشیدَن، کِشِش
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gerçek bir şekilde
به طور واقعی، به صورت واقعی
ادامه...
بِه طُورِ واقِعی، بِه صورَتِ واقِعی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی