معنی gerakan - جستجوی لغت در جدول جو
gerakan
حرکت
ادامه...
حَرَکَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
desakan
اصرار
ادامه...
اِصرار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
getaran
لرزش، ارتعاش
ادامه...
لَرزِش، اِرتِعاش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
gesekan
اصطکاک
ادامه...
اِصطِکاک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
jebakan
گرفتاری، تله
ادامه...
گِرِفتاری، تَلِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ledakan
انفجار
ادامه...
اِنفِجار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berawan
ابری بودن، ابری
ادامه...
اَبری بودَن، اَبری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berakar
ریشه دادن، ریشه دار شده است
ادامه...
ریشِه دادَن، ریشِه دار شُدِه اَست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
serakah
طمعکار، حریص
ادامه...
طَمَعکار، حَریص
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
neraka
دنیء، جهنّم
ادامه...
دَنیء، جَهَنَّم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
gerakan balik
جنبش مخالف، حرکت معکوس
ادامه...
جُنبِش مُخالِف، حَرَکَت مَعکوس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ketidakbergerakan
بی حرکتی
ادامه...
بی حَرَکَتی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی