معنی generalisasi - جستجوی لغت در جدول جو
generalisasi
عموم گرایی، تعمیم
ادامه...
عُموم گَرایی، تَعمیم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
federalisasi
فدرالی شدن، فدرال شدن
ادامه...
فِدِرالی شُدَن، فِدِرال شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sentralisasi
تمرکززدایی، تمرکز
ادامه...
تَمَرکُززُدایی، تَمَرکُز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
generalisatie
عموم گرایی، تعمیم
ادامه...
عُموم گَرایی، تَعمیم
دیکشنری هلندی به فارسی
generalisasi berlebihan
تعمیم بیش از حد
ادامه...
تَعمیم بیش اَز حَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengeneralisasi
عمومیت دادن، تعمیم دادن
ادامه...
عُمومِیَت دادَن، تَعمیم دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی