معنی generalisasi
generalisasi
عموم گرایی، تعمیم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با generalisasi
federalisasi
federalisasi
فِدِرالی شُدَن، فِدِرال شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sentralisasi
sentralisasi
تَمَرکُززُدایی، تَمَرکُز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
generalisatie
generalisatie
عُموم گَرایی، تَعمیم
دیکشنری هلندی به فارسی