پیشگیری کردن، مانع شدن، مسدود کردن، مخالفت کردن، محدود کردن، معلولیت دادن، ممانعت کردن، اعتراض کردن، جلوگیری کردن
پیشگیری کَردَن، مانِع شُدَن، مَسدود کَردَن، مُخالِفَت کَردَن، مَحدود کَردَن، مَعلولِیَت دادَن، مُمانِعَت کَردَن، اِعتِراض کَردَن، جِلوگیری کَردَن