معنی gemaakt - جستجوی لغت در جدول جو
gemaakt
زیرکانه، ساخته شده است
ادامه...
زیرَکانِه، ساختِه شُدِه اَست
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
gezackt
دندانه دار
ادامه...
دَندانِه دار
دیکشنری آلمانی به فارسی
vermaakt
سرگرم، سرگرم شد
ادامه...
سَرگَرم، سَرگَرم شُد
دیکشنری هلندی به فارسی
bewaakt
محافظت شده، نظارت شد
ادامه...
مُحافِظَت شُدِه، نَظارَت شُد
دیکشنری هلندی به فارسی
jemaat
مؤمنان، جماعت
ادامه...
مُؤمِنان، جَماعَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
cemaat
مؤمنان، جامعه
ادامه...
مُؤمِنان، جامِعِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gehaat
نفرت انگیز، منفور
ادامه...
نِفرَت اَنگیز، مَنفور
دیکشنری هلندی به فارسی
gemak
آسانی، سهولت
ادامه...
آسانی، سُهُولَت
دیکشنری هلندی به فارسی
goed gemaakt
خوش ساخت، خوب ساخته شده
ادامه...
خُوش ساخت، خوب ساختِه شُدِه
دیکشنری هلندی به فارسی
schoongemaakt
پاک شده، تمیز کرد
ادامه...
پاک شُدِه، تَمیز کَرد
دیکشنری هلندی به فارسی