gelisah آشفته، عصبی، بی قرار، بیقرار بودن، بی تاب، ناراحت، نگران، بی اعتماد ادامه... آشُفتِه، عَصَبی، بی قَرار، بیقَرار بودَن، بی تاب، ناراحَت، نِگَران، بی اِعتِماد دیکشنری اندونزیایی به فارسی