gelisah gelisah آشُفتِه، عَصَبی، بی قَرار، بیقَرار بودَن، بی تاب، ناراحَت، نِگَران، بی اِعتِماد دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pemarah pemarah بَدخُلق، فَرد عَصَبانی، عَبوس، زود رَنج، ناراحَت، زودجوش، آزمایِشی دیکشنری اندونزیایی به فارسی