معنی gelido - جستجوی لغت در جدول جو
gelido
سرد، انجماد
ادامه...
سَرد، اِنجِماد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
devido
مقرّر، به دلیل
ادامه...
مُقَرَّر، بِه دَلیل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
selado
مهر و موم شده
ادامه...
مُهر و موم شُدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
gemito
ناله کردن، ناله، ناله کننده
ادامه...
نالِه کَردَن، نالِه، نالِه کُنَندِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
geloso
حسود
ادامه...
حَسود
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
gelato
یخ زده، بستنی
ادامه...
یَخ زَدَه، بَستَنی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fetido
بدبو، متعفّن، بوی بد، زننده
ادامه...
بَدبُو، مُتَعَفِّن، بوی بَد، زَنَندِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
valido
معتبر
ادامه...
مُعتَبَر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
peludo
پشمالو، خزدار، ژولیدگی
ادامه...
پَشمالو، خَزدار، ژولیدِگی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fedido
بوی بد، بدبو
ادامه...
بوی بَد، بَدبُو
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pálido
پریده رنگ، رنگ پریده
ادامه...
پَریدِه رَنگ، رِنگ پَریدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
válido
معتبر
ادامه...
مُعتَبَر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sólido
محکم، جامد
ادامه...
مُحکَم، جامِد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
temido
ترسناک، ترسید
ادامه...
تَرسناک، تَرسید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
gelijk
مشابه، مستقیماً، به طور مساوی، برابر
ادامه...
مُشَابِه، مُستَقیماً، بِه طُورِ مُساوی، بَرابَر
دیکشنری هلندی به فارسی
geldig
معتبرانه، معتبر
ادامه...
مُعتَبَرانِه، مُعتَبَر
دیکشنری هلندی به فارسی
polido
صاف، جلا داده شده
ادامه...
صاف، جَلا دادِه شُدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
ferido
آسیب دیده، مجروح شد، مجروح، زخم زننده
ادامه...
آسیب دیدِه، مَجروح شُد، مَجروح، زَخم زَنَندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
gemido
ناله کننده، ناله
ادامه...
نالِه کُنَندِه، نالِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
delito
عمل غیرقانونی، جنایت
ادامه...
عَمَل غِیرِقانونی، جِنایَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
gélido
سرد، یخی
ادامه...
سَرد، یَخِی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
gemido
ناله کننده، ناله، ناله کردن
ادامه...
نالِه کُنَندِه، نالِه، نالِه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
gelado
سرد، بستنی، یخ زده، یخی، خیلی سرد
ادامه...
سَرد، بَستَنی، یَخ زَدَه، یَخِی، خِیلی سَرد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pálido
پریده رنگ، رنگ پریده
ادامه...
پَریدِه رَنگ، رِنگ پَریدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
peludo
پشمالو، خزدار
ادامه...
پَشمالو، خَزدار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
debido
مقرّر، به دلیل
ادامه...
مُقَرَّر، بِه دَلیل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pulido
صاف، جلا داده شده
ادامه...
صاف، جَلا دادِه شُدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
solido
محکم، جامد
ادامه...
مُحکَم، جامِد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cálido
گرم
ادامه...
گَرم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
herido
آسیب دیده، مجروح
ادامه...
آسیب دیدِه، مَجروح
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
helado
خیلی سرد، منجمد شده، یخی، یخ زده
ادامه...
خِیلی سَرد، مُنجَمِد شُدِه، یَخِی، یَخ زَدَه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
temido
ترسناک، ترسید
ادامه...
تَرسناک، تَرسید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sólido
محکم، جامد
ادامه...
مُحکَم، جامِد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
válido
معتبر
ادامه...
مُعتَبَر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
genio
نبوغ، نابغه
ادامه...
نُبُوغ، نَابِغِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی