معنی geheugen - جستجوی لغت در جدول جو
geheugen
یادآوری، حافظه
ادامه...
یادآوَری، حافِظِه
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
bezeugen
شاهد بودن، شهادت دادن، گواهی دادن
ادامه...
شاهِد بودَن، شَهادَت دادَن، گُواهی دادَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
verheugen
لذّت بردن، شادی کن
ادامه...
لَذَّت بُردَن، شادی کُن
دیکشنری هلندی به فارسی
gebeuren
رخ دادن، اتّفاق بیفتد
ادامه...
رُخ دادَن، اِتِّفاق بیُفتَد
دیکشنری هلندی به فارسی
geeuwen
پاس کشیدن، خمیازه کشیدن
ادامه...
پاس کِشیدَن، خَمیازِه کِشیدَن
دیکشنری هلندی به فارسی