معنی geduld - جستجوی لغت در جدول جو
geduld
بردباری، صبر
ادامه...
بُردباری، صَبر
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
geduldig
با صبر، بیمار، صبور
ادامه...
با صَبر، بیمار، صَبور
دیکشنری آلمانی به فارسی
geduldig
صبور، بیمار، با صبر
ادامه...
صَبور، بیمار، با صَبر
دیکشنری هلندی به فارسی
Ungeduld
بی صبری
ادامه...
بی صَبری
دیکشنری آلمانی به فارسی
ongeduld
بی صبری
ادامه...
بی صَبری
دیکشنری هلندی به فارسی
Geduld
بردباری، صبر
ادامه...
بُردباری، صَبر
دیکشنری آلمانی به فارسی
gevuld
پر شده، پر شده است
ادامه...
پُر شده، پُر شُدِه اَست
دیکشنری هلندی به فارسی
gesund
به طور سالم، سالم، سالم گونه
ادامه...
بِه طُورِ سالِم، سالِم، سالِم گونِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
peduli
مراقب، مراقبت
ادامه...
مُراقِب، مُراقِبَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
gadula
پرگو، عضلانی
ادامه...
پُرگو، عَضُلانی
دیکشنری لهستانی به فارسی
gekruld
فرمی، فرفری
ادامه...
فُرمی، فِرفِری
دیکشنری هلندی به فارسی
gedurfd
بی پروا، جسورانه، پر جسارت، با جسارت، جسور
ادامه...
بی پَروا، جَسورانِه، پُر جَسارَت، با جَسارَت، جَسور
دیکشنری هلندی به فارسی
geweld
خشونت
ادامه...
خُشونَت
دیکشنری هلندی به فارسی
ungeduldig
به طور بی صبری، بی حوصله، بی صبر
ادامه...
بِه طُورِ بی صَبری، بی حُوصِلِه، بی صَبر
دیکشنری آلمانی به فارسی
ongeduldig
بی صبر، بی تاب، به طور بی صبری
ادامه...
بی صَبر، بی تاب، بِه طُورِ بی صَبری
دیکشنری هلندی به فارسی