معنی gadula - جستجوی لغت در جدول جو
gadula
پرگو، عضلانی
ادامه...
پُرگو، عَضُلانی
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
gradual
تدریجی
ادامه...
تَدریجی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
adular
تحسین کردن، چاپلوس کردن
ادامه...
تَحسِین کَردَن، چاپلوس کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
zaduma
تفکّر، در نظر گرفتن، حسرت، دلم تنگ شده
ادامه...
تَفَکُّر، دَر نَظَر گِرِفتَن، حَسرَت، دِلَم تَنگ شُدِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
gradual
تدریجی
ادامه...
تَدریجی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
geduld
بردباری، صبر
ادامه...
بُردباری، صَبر
دیکشنری هلندی به فارسی
modula
ماژولار، ماژول، ماژولار بودن
ادامه...
ماژولار، ماژُول، ماژولار بودَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
gaduh
پر سر و صدا، داد و بیداد، آشوب زده
ادامه...
پُر سَر و صِدا، داد و بیداد، آشوب زَدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی