معنی zaduma
zaduma
تفکّر، در نظر گرفتن، حسرت، دلم تنگ شده
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با zaduma
gadula
gadula
پُرگو، عَضُلانی
دیکشنری لهستانی به فارسی
huduma
huduma
تَسهِیلات، خِدمات، مُراقِبَت، خِدمَت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
duma
duma
غُرور
دیکشنری لهستانی به فارسی