معنی fédérer - جستجوی لغت در جدول جو
fédérer
متّحد کردن، فدراسیون
ادامه...
مُتَّحِد کَردَن، فِدِراسیون
دیکشنری فرانسوی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
générer
ایجاد کردن، تولید کند
ادامه...
ایجاد کَردَن، تَولِید کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
référer
اشاره کردن، مراجعه کنید
ادامه...
اِشارِه کَردَن، مُراجِعِه کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
modérer
معتدل کردن، متوسّط
ادامه...
مُعتَدِل کَردَن، مُتِوَسِّط
دیکشنری فرانسوی به فارسی
vénérer
احترام گذاشتن، ارج نهادن، حرمت گذاشتن
ادامه...
اِحتِرام گُذاشتَن، اَرج نَهادَن، حُرمَت گُذاشتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fédéral
فدرال
ادامه...
فِدِرال
دیکشنری فرانسوی به فارسی