معنی fuso - جستجوی لغت در جدول جو
fuso
آب شده، ذوب شد
ادامه...
آب شُدِه، ذُوب شُد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
fujo
تهاجمی، یک آشفتگی، شلوغ
ادامه...
تَهَاجُمی، یِک آشُفتِگی، شُلوغ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
uso
چهره، صورت، صورتکی، سطح
ادامه...
چِهرِه، صورَت، صورَتَکی، سَطح
دیکشنری سواحیلی به فارسی
profuso
فراوان
ادامه...
فَراوان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
difuso
کثیف، پراکنده
ادامه...
کَثیف، پَراکَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
confuso
آشفته، گیج شده، گیج، گیج کننده
ادامه...
آشُفتِه، گیج شُدِه، گیج، گیج کُنَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
profuso
فراوان
ادامه...
فَراوان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
profuso
فراوان
ادامه...
فَراوان
دیکشنری پرتغالی به فارسی
confuso
آشفته، گیج شده، سرگشته، گیج، گیج کننده، متحیّر، مشوّش
ادامه...
آشُفتِه، گیج شُدِه، سَرگَشتِه، گیج، گیج کُنَندِه، مُتَحَیِّر، مُشَوَّش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
confuso
گیج، گیج شده، سرگشته، گیج کننده، آشفته
ادامه...
گیج، گیج شُدِه، سَرگَشتِه، گیج کُنَندِه، آشُفتِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
difuso
پراکنده
ادامه...
پَراکَندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
diffuso
پراکنده، گسترده است، گسترده
ادامه...
پَراکَندِه، گَستَردِه اَست، گَستَردِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
in modo diffuso
به طور پراکنده، به صورت گسترده
ادامه...
بِه طُورِ پَراکَندِه، بِه صورَتِ گَستَردِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
in modo confuso
به طرز گیج کننده ای، به روشی گیج کننده
ادامه...
بِه طَرزِ گیج کُنَندِه ای، بِه رَوِشی گیج کُنَندِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی