معنی funzionare - جستجوی لغت در جدول جو
funzionare
عمل کردن، کار کردن
ادامه...
عَمَل کَردَن، کار کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
funzionale
عملکردی، کاربردی
ادامه...
عَمَلکَردی، کاربُردی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sanzionare
تحریم کردن، تحریم
ادامه...
تَحرِیم کَردَن، تَحرِیم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
menzionare
ذکر کردن، ذکر کنید
ادامه...
ذِکر کَردَن، ذِکر کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
funcionar
عمل کردن، کار کردن
ادامه...
عَمَل کَردَن، کار کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
funcionar
عمل کردن، کار کردن
ادامه...
عَمَل کَردَن، کار کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
punzonare
برجسته کردن، مشت زدن
ادامه...
بَرجَستِه کَردَن، مُشت زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
funzione
عملکرد، تابع
ادامه...
عَمَلکَرد، تابِع
دیکشنری ایتالیایی به فارسی