معنی funcionar
funcionar
عمل کردن، کار کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با funcionar
funcionar
funcionar
عَمَل کَردَن، کار کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
funcional
funcional
عَمَلکَردی، کاربُردی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
funcional
funcional
عَمَلکَردی، کاربُردی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sancionar
sancionar
تَحرِیم کَردَن، تَحرِیم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mencionar
mencionar
ذِکر کَردَن، ذِکر کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mencionar
mencionar
ذِکر کَردَن، ذِکر کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sancionar
sancionar
تَحرِیم کَردَن، تَحرِیم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
funzionare
funzionare
عَمَل کَردَن، کار کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fusionar
fusionar
اِدغام کَردَن، فیوز
دیکشنری اسپانیایی به فارسی