معنی funkcjonować - جستجوی لغت در جدول جو
funkcjonować
عمل کردن، کار کردن
ادامه...
عَمَل کَردَن، کار کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
sankcjonować
تحریم کردن، طراوت بخش
ادامه...
تَحرِیم کَردَن، طَراوَت بَخش
دیکشنری لهستانی به فارسی