معنی sankcjonować

sankcjonować: تحریم کردن، طراوت بخش

دیکشنری لهستانی به فارسی

واژه‌های مرتبط با sankcjonować

funkcjonować

funkcjonować: عَمَل کَردَن، کار کَردَن

دیکشنری لهستانی به فارسی