معنی fraksional - جستجوی لغت در جدول جو
fraksional
جزئی، کسری
ادامه...
جُزئی، کَسری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
fraksionasi
تفکیک کسری، تقسیم بندی
ادامه...
تَفکِیک کَسری، تَقسیم بَندی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
irasional
غیر منطقی
ادامه...
غِیرِ مَنطِقی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
rasional
منطقی
ادامه...
مَنطِقی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
fraksionalisasi
تقسیم کسری، کسری کردن
ادامه...
تَقسیم کَسری، کَسری کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara fraksional
به طور جزئی، به صورت کسری
ادامه...
بِه طُورِ جُزئی، بِه صورَتِ کَسری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی