معنی formalny - جستجوی لغت در جدول جو
formalny
رسمی
ادامه...
رَسمی
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
normalny
عادّی، معمولی
ادامه...
عادّی، مَعمولی
دیکشنری لهستانی به فارسی
formalnie
به طور رسمی، به صورت پاپی
ادامه...
بِه طُورِ رَسمی، بِه صورَتِ پاپی
دیکشنری لهستانی به فارسی
Formally
به طور رسمی، به صورت رسمی
ادامه...
بِه طُورِ رَسمی، بِه صورَتِ رَسمی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Normally
معمولاً، به طور معمول
ادامه...
معمولاً، بِه طُورِ مَعمول
دیکشنری انگلیسی به فارسی
formale
رسمی
ادامه...
رَسمی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
moralny
اخلاقی، اصول اخلاقی
ادامه...
اَخلاقی، اُصول اَخلاقی
دیکشنری لهستانی به فارسی
formal
رسمی
ادامه...
رَسمی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
formal
رسمی
ادامه...
رَسمی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
formal
رسمی
ادامه...
رَسمی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
oralny
دهانی، ماشین بیمار
ادامه...
دَهانی، ماشین بیمار
دیکشنری لهستانی به فارسی
nieformalny
غیر رسمی، غیر رقابتی
ادامه...
غِیرِ رَسمی، غِیرِ رِقابَتی
دیکشنری لهستانی به فارسی